استعلام :
نظر به اینکه مقنن در تبصره ماده 47 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 ابلاغ کلیه آراء را به وکیل الزام دانسته و لکن حسب مفاد ماده 302 همان قانون ابلاغ حکم را به طرفین یا وکیل آنها کافی دانسته لذا این اجرا را ارشاد فرمائید:
الف- با توجه به اینکه محکوم در جلسه رسیدگی حضور نداشته و وکیل دفاع نموده و رأی نیز صرفا به موکل محکوم ابلاغ شده و مهلت تجدید نظر خواهی منقضی شده آیا موجبات اجرای رأی فراهم می باشد یا خیر؟
ب- در صورتی که وکیل ادعا نماید که با توجه به اینکه رأی به من ابلاغ نشده و حق تجدید نظر خواهی من باقی است آیا این دفاع وکیل مورد پذیرش می باشد یا خیر؟
پ-در صورتی که محکوم موکل در جلسه رسیدگی حضور داشته و دفاعیاتی توسط وی صورت پذیرفته آیا ابلاغ دادنامه به وکیل الزامی است یا اینکه ابلاغ به محکوم با استناد به ماده 302 قانون مذکور کافی است و در نتیجه پس از قطعیت دادنامه می باید اجرا شود؟/
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
اولاً: مقررات مواد 300 و 302 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 با سایر مقررات این قانون از جمله مواد 46 و 47 قابل جمع است. بدین معنی که وقتی مقنن در تبصره ماده 47 تصریح نموده:«مواردی که طرح دعوی یا دفاع به وسیله وکیل جریان یافته و وکیل یاد شده حق وکالت در مرحله بالاتر را دارد کلیه آراء صادره باید به او ابلاغ شود و مبداء مهلت ها و مواعد از تاریخ ابلاغ به وکیل محسوب می گردد» و در عین حال در مواد 300 و 302 ابلاغ دادنامه را به طرفین دعوی یا وکلای آنان مقرر داشته است، منظور این نیست که ابلاغ به اصیل یا وکیل به انتخاب دادگاه است بلکه منظور این است که حسب مورد باید دادنامه به وکیل یا اصیل ابلاغ شود. زیرا ممکن است دعوی به وسیله وکیل اقامه شده یا جریان یافته باشد که در این حالت ابلاغ دادنامه هم طبق تبصره ماده 47 یادشده به وکیل انجام می¬شود اما اگر وکیل دخالت نداشته باشد، طبق مواد 300 و 302 مذکور دادنامه به طرف دعوی ابلاغ می شود. همچنین در مواردی که وکیل اجازه وکالت در مراحل بالاتر را ندارد (طبق ماده 46) یا به ترتیبی که در ماده 47 آمده است، امکان تجدیدنظر و فرجام خواهی از جانب وکیل وجود نداشته باشد، دادنامه به اصیل ابلاغ می شود. بنابراین، بر حسب اینکه مورد مشمول کدامیک از مواد قانون آیین دادرسی باشد، ابلاغ هم براساس همان مقرره به عمل می¬آید.
ثانیا: ابلاغ در صورتی واجد آثار حقوقی است که به درستی انجام شده باشد و یکی از ارکان صحت آن، این است که مراتب به شخصی ابلاغ شود که قانوناً مرجع قضائی مکلف به ابلاغ به وی بوده است
و به عبارت دیگر مخاطب ابلاغ به درستی تعیین و به او ابلاغ شده باشد. بنابراین در فرضی که قانوناً باید به وکیل ابلاغ شود، ابلاغ به موکل فاقد آثار حقوقی است.
ثالثاً: لزوم ابلاغ به وکیل یا موکل تابع مقررات مربوط است و اصولاً مادامی که وکالت باقی است و وکیل حق مداخله در مراحل بعدی را دارد، باید اوراق و اخطاریه¬های قضائی به وی ابلاغ شود و حضور موکل در جلسات دادرسی در این خصوص تأثیری ندارد./