راجع بديون متوفي
فصل پنجم راجع بديون متوفي
مبحث پنجم: تصفيه
ماده 260: مقصود از تصفيه تركه تعيين ديون و حقوق بر عهده متوفي و پرداخت آنها و خارج كردن مورد وصيت از ماترك است.
ماده 261: وصي و هر يك از ورثه ميتوانند از دادگاه كتباً تصفيه تركه را بخواهند.
ماده 262: هرگاه بعضي از ورثه تركه را قبول كرده باشند ساير ورثه نميتوانند تصفيه تركه را بخواهند.
ماده 263:
دادگاه بخش پس از درخواست تصفيه منتهي تا يك هفته يك يا چند نفر را بسمت مدير تصفيه معين مينمايد و آنها تحت نظر دادرس امور تصفيه را انجام ميدهند.
و اگر اداره تصفيه در محل موجود باشد آنرا باداره نامبرده مراجعه مينمايند.
اداره تصفيه ميتواند يك يا چند نفر را بسمت مدير تصفيه معين نمايد كه تحت نظر آنها امور تصفيه را انجام دهند.
ماده 264: در صورتيكه متوفي وصي براي اداره اموال داشته باشد امر تصفيه بوصي واگذار ميشود.
ماده 265: شكايت از عمليات مدير تصفيه راجع بدادگاهي است كه مدير تصفيه را معين و دادرس بحسب اقتضاء مورد دستور لازم بمدير تصفيه ميدهد و نيز ميتواند مدير تصفيه را تغيير دهد.
ماده 266: پس از تعيين مدير تصفيه اموال به مدير تصفيه تسليم ميشود و در صورتي كه تركه تحرير نشده باشد مطابق فصل چهارم اين باب تحرير ميشود.
ماده 267: پس از تعيين حقوق و ديون متوفي و پرداخت آن و اخراج مورد وصيت اگر از تركه چيزي باقي بماند باقيمانده تركه بورثه داده ميشود.
ماده 268: مدير تصفيه بايد مطالبات متوفي را وصول و از خراب و ضايع شدن اموالي كه در معرض خرابي و تضييع است جلوگيري كرده و آنها را بفروش برساند در نگاهداري اموال مواظبت نموده و تعميرات ضروري اموال غيرمنقول را بنمايد از تعطيل كارخانه و يا تجارتخانه متوفي در صورتيكه داير باشد جلوگيري كند - درآمد تركه و محصول را جمع آوري نموده و نظر به مقتضيات انبار نمايد و يا بفروش برساند مواد اوليه را كه براي دائر ماندن بنگاه صنعتي و يا بازرگاني متوفي لازم است تحصيل و يا تجديد كند.
ماده 269: مدير تصفيه كليه اقداماتي كه براي اداره تركه لازم است بعمل ميآورد ولي نبايد از حدود اقداماتيكه عادتا براي انجام مأموريت او لازم بوده خارج شود.
ماده 270: بعد از تحرير تركه مدير تصفيه وقتي را براي رسيدگي تعيين و بورثه و بستانكاران و اشخاص ذينفعي كه خود را معرفي كرده اند اطلاع ميدهد كه در وقت معين حاضر شوند.
ماده 271: مدير تصفيه در وقت مقرر شروع برسيدگي نموده و پس از رسيدگي كليه ديون و حقوقي را كه به تركه تعلق ميگيرد تأديه مينمايد.
ماده 272:
بستانكاري كه در موعد مقرر براي تحرير تركه خود را معرفي نكرده يا پس از معرفي طلب او تصديق نشده باشد ميتواند در دادگاه صلاحيتدار تا مقداريكه از تركه بورثه داده شده است بر ورثه اقامه دعوي نمايد.
و اگر چيزي بورثه نرسيده يا آنچه رسيده است كافي براي تأديه طلب نباشد ميتواند بر بستانكاران ديگر كه تركه به آنها داده شده براي اخذ حصه غرمائي خود اقامه دعوي نمايد.
ماده 273: كسي كه ادعاي طلبي نموده و طلب او تصديق نشده باشد و نيز كسيكه طلب او كسر شده يا حق رهن و يا حق رجحان او منظور نشده ميتواند در دادگاه صلاحيتدار اقامه دعوي نمايد.
ماده 274: تصفيه تركه متوفي در صورتيكه متوفي بازرگان باشد تابع مقررات تصفيه امور بازرگان متوقف است.
ماده 275: فروش اموال متوفي بتوسط مدير تصفيه بايد بطريق مزايده باشد مگر امواليكه داراي نرخ معيني است يا تمام اشخاص ذينفع در قيمت آن موافق باشند ترتيب مزايده در آئين نامه وزارت دادگستري معين ميشود.
مبحث چهارم: قبول ديون مطابق صورت تحرير تركه
ماده 255: در صورتيكه ورثه فقط مطابق صورت تحرير تركه، تركه و ديون را قبول كنند بايد در ظرف مدت يكماه از تاريخ فوت مورث اين مطلب را بدادگاه بخش اطلاع دهند در اينصورت ورثه ملزمند كه ديون متوفي را در حدود صورت تركه بپردازند هر چند بعد از تنظيم صورت تحرير تركه ادعاي طلب شده باشد.
ماده 256: اطلاع مذكور فوق در صورتي مؤثر است كه قبلا تركه تحرير شده يا بعداً تحرير شود.
ماده 257: بعد از تحرير تركه نيز ورثه ميتوانند در ظرف يكماه از تاريخ اطلاع بخاتمه تحرير تركه قبول يا رد خود را اظهار نمايند و دادگاه بخش ميتواند به حسب اقتضاء اينمدت را زياد كند.
ماده 258:
در صورتيكه بعضي از ورثه تركه را قبول كرده و بعضي رد نمايند وارثي كه تركه را قبول كرده است اقدامات لازمه را براي اداره تركه و اداء ديون و حقوق و وصول مطالبات و غيره انجام ميدهد و وارثي كه تركه را رد كرده است حق هيچگونه اعتراضي بعمليات او ندارد ليكن اگر پس از تصفيه تركه چيزي از تركه بماند سهم الارث وارثي كه تركه را رد كرده است باو داده خواهد شد.
در اينصورت وارثي كه تركه را قبول كرده در ازاي زحمتي كه براي اداره كردن تركه نسبت بسهم سايرين متحمل شده مستحق دستمزد خواهد بود تشخيص ميزان دستمزد در صورت عدم تراضي با دادگاه است.
ماده 259: در صورت تحرير تركه وارثي كه در مدت مقرر قبول يا رد خود را اظهار نكرده باشد در حكم كسي است كه مطابق صورت تحرير تركه ديون را قبول كرده باشد.
مبحث سوم: رد تركه
ماده 249: وارثي كه تركه را رد ميكند بايد كتباً يا شفاهاً بدادگاه اطلاع بدهد اطلاع مزبور در دفتر مخصوصي ثبت خواهد شد اين رد نبايد معلق يا مشروط باشد.
ماده 250: رد تركه بايد در مدت يكماه از تاريخ اطلاع وارث بفوت مورث بعمل آيد اگر در مدت نامبرده رد تركه بعمل نيايد در حكم قبول و مشمول ماده 248 خواهد بود.
ماده 251: در صورتي كه تركه تحرير شده باشد مدت مذكور فوق از تاريخ ابلاغ خاتمه تحرير تركه به وارث شروع ميشود.
ماده 252: اگر وارثي قبل از رد تركه فوت شود حق رد بورثه او منتقل ميشود.
ماده 253: اگر وارث عذر موجهي براي عدم اظهار رد در مدت مقرر داشته باشد دادگاه ميتواند مهلت مذكور را تمديد يا تجديد كند.
ماده 254: هرگاه تمام ورثه تركه را رد نمايند در حكم تركه متوفاي بلاوارث بوده و مطابق مقررات فصل هشتم اين باب رفتار ميشود ليكن اگر از ديون متوفي زائدي بماند مال ورثه خواهد بود.
مبحث دوم: قبول تركه
ماده 242:
قبول تركه ممكن است صريح باشد يا ضمني.
قبول صريح آنست كه بموجب سند رسمي يا عادي قبول خود را بدادگاه اطلاع بدهند.
قبول ضمني آنست كه عملياتي در تركه نمايند كه كاشف از قبول تركه و اداء ديون باشد از قبيل بيع و صلح و هبه و رهن و امثال آن كه بطور وضوح كشف از قبول تركه نمايد.
ماده 243: حفظ تركه و جمع آوري درآمد و وصول مطالبات و بطور كلي اقدامات راجع باداره تركه كاشف از قبول آن نخواهد بود.
ماده 244:
اگر چيزي از تركه در معرض تلف بوده يا حفظ آن محتاج بهزينه اي باشد كه متناسب با بهاي آن نيست وارث ميتواند آن را بفروشد و اين عمل قبول ضمني تركه محسوب نميشود.
و همچنين در صورتيكه براي هزينه كفن و دفن ميت و هزينه ضروري ديگر فروش قسمتي از تركه لازم باشد اين عمل قبول ضمني تركه محسوب نيست.
ماده 245: اگر وارثي قبل از قبول يا رد تركه فوت كند ورثه آن وارث به جاي او مي توانند تركه را قبول يا رد نمايند.
ماده 246: هرگاه بعضي از ورثه تركه را قبول و بعضي رد نمايند تركه بايد تحرير شود و بعد از تحرير هم ميتوانند قبول يا رد نمايند.
ماده 247: وارثي كه تركه را قبول كرده است مادامي كه تصرف در تركه نكرده ميتواند رد نمايد.
ماده 248: در صورتي كه ورثه تركه را قبول نمايند هر يك مسئول اداء تمام ديون به نسبت سهم خود خواهند بود مگر اينكه ثابت كنند ديون متوفي زايد بر تركه بوده يا ثابت كنند كه پس از فوت متوفي تركه بدون تقصير آنها تلف شده و باقيمانده تركه براي پرداخت ديون كافي نيست كه در اين صورت نسبت به زائد از تركه مسئول نخواهند بود.
مبحث اول: استيفاء دين از تركه
ماده 225: ديون و حقوقيكه بعهده متوفي است بعد از هزينه كفن و دفن و تجهيز متوفي و ساير هزينه هاي ضروري از قبيل هزينه حفظ و اداره تركه بايد از تركه داده شود.
ماده 226:
ورثه ملزم نيستند غير از تركه چيزي به بستانكاران بدهند و اگر تركه براي اداء تمام ديون كافي نباشد تركه مابين تمام بستانكاران به نسبت طلب آنها تقسيم ميشود مگر اينكه آن را بدون شرط قبول كرده باشند كه در اين صورت مطابق ماده 246 مسئول خواهند بود.
در موقع تقسيم ديوني كه بموجب قوانين داراي حق تقدم و رجحان هستند رعايت خواهد شد بستانكاران زير هر يك بترتيب حق تقدم بر ديگران دارند:
طبقة اول
الف - حقوق خدمه خانه براي مدت سال آخر قبل از فوت.
ب - حقوق خدمتگذاران بنگاه متوفي براي مدت ششماه قبل از فوت.
ج - دستمزد كارگراني كه روزانه يا هفتگي مزد ميگيرند براي مدت سه ماه قبل از فوت.
طبقة دوم
طلب اشخاصيكه مال آنها بعنوان ولايت يا قيمومت تحت اداره متوفي بوده نسبت بميزانيكه متوفي از جهت ولايت و يا قيمومت مديون شده است.
اين نوع طلب در صورتي داراي حق تقدم خواهد بود كه موت در دوره قيمومت يا ولايت و يا در ظرف يك سال بعد از آن واقع شده باشد.
طبقة سوم
طلب پزشك و داروفروش و مطالباتيكه بمصرف مداواي متوفي و خانواده اش در ظرف سال قبل از فوت رسيده است.
طبقه چهارم
الف - نفقه زن مطابق ماده 1206 قانون مدني.
ب - مهريه زن تا ميزان ده هزار ريال.
طبقه پنجم
ساير بستانكاران.
ماده 227: اگر چيزي از تركه در مقابل ديني رهن باشد مرتهن نسبت به مال مرهون بر ساير بستانكاران مقدم است و اگر بهاي مال مرهون از طلب مرتهن زايد باشد مقدار زايد مابين بستانكاران تقسيم ميشود و اگر كمتر باشد مرتهن نسبت به باقي مانده طلب خود مانند ساير بستانكاران خواهد بود.
ماده 228: ورثه ميتوانند ديون را از تركه يا از مال خود ادا نمايند.
ماده 229: تصرفات ورثه در تركه از قبيل فروش و صلح و هبه و غيره نافذ نيست مگر بعد از اجازه بستانكاران و يا اداء ديون.
ماده 230: ورثه در مقابل بستانكاران ضامن نقص يا تلف تركه نيستند مگر اينكه نقص يا تلف مستند بتقصير آنها باشد.
ماده 231: ديون مؤجل متوفي بعد از فوت حال ميشود.
ماده 232: دعوي بر ميت اعم از دين يا عين بايد بطرفيت ورثه و يا نماينده قانوني آنها اقامه شود هر چند تركه در يد وارث نباشد ليكن مادامي كه تركه بدست آنها نرسيده است مسئول اداء ديون نخواهند بود.
ماده 233: اثبات دعوي بطرفيت بعضي از ورثه نسبت بسهم همان بعض مؤثر است و وارث ديگر كه طرف دعوي نبوده ميتواند بر حكمي كه بطرفيت بعضي از ورثه صادر شده اعتراض نمايد.
ماده 234: ورثه ميتوانند براي اثبات طلب يا حقي براي متوفي اقامه دعوي كنند هر چند بعد از ثبوت حق چيزي عايد آنها نشود مثل اينكه دين متوفي مستغرق تركه او باشد.
ماده 235: بستانكار از متوفي نيز در صورتي كه تركه بمقدار كافي براي اداء دين در يد ورثه نباشد مي تواند بر كسي كه او را مديون متوفي ميداند يا مدعي است كه مالي از تركه متوفي در يد او است اقامه دعوي كند.
ماده 236: در مورد ماده قبل اگر طلب از متوفي محرز نباشد مدعي بايد طلب خود را از متوفي بطرفيت ورثه اثبات و پس از آن دعوي خود را بر كسي كه مديون متوفي يا مالي از متوفي نزد او ميداند اقامه كند و ميتواند بر هر دو در يك دادخواست اقامه دعوي نمايد.
ماده 237: در مواردي كه براي اداء ديون متوفي وصي معين شده است اثبات دين بطرفيت وصي و ورثه خواهد شد.
ماده 238: در مورد تركه متوفاي بلاوارث كه مدير تركه معين ميشود اثبات دين بطرفيت مدير تركه مي گردد.
ماده 239: در دعاوي راجع بعين طرف دعوي كسي است كه عين در دست او است خواه وارث باشد يا غيروارث مگر اينكه آن كس مقر باشد كه عين جزو تركه است كه در اين صورت مدعي بايد براي اثبات ادعاي خود بر تمام ورثه اقامه دعوي نمايد.
ماده 240: ورثه متوفي ميتوانند تركه را قبول كرده كه ديون متوفي را بپردازند و يا تركه را واگذار و رد كنند كه به بستانكاران داده شود و نيز ميتوانند قبول يا رد خود را منوط بتحرير تركه نمايند و پس از تحرير تركه ديون و تركه را مطابق صورت تحرير قبول يا رد نمايند و يا تصفيه تركه را از دادگاه بخواهند.
ماده 241: قيم محجور و امين غائب نميتوانند تركه و ديون را بطور مطلق قبول نمايند ولي ميتوانند مطابق صورت تحرير تركه قبول كنند.