استعلام :
1- آیا ادعای بایع مبنی بر جهل «به فوری بودن خیار غبن» به علت کم سوادی پذیرفته است؟ آیا ملاک ماده 1131 قانون مدنی برای دیگر خیارات و دیگر معاملات به عنوان یک قاعده عام قابل پذیرش است و یا آنکه استثناء است؟
2- در صورتی که این ادعا را قابل پذیرش بدانیم، نحوه اثبات جهل به فوریت قانون چگونه است؟ آیا نیاز به ادله اثبات مستقل دارد و یا از آنجا که از درونیات و امور شخصی است، مطابق قاعده «لایعلم الّا من قبله» با سوگند بایع قابل اثبات است؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
ملاک حکم مقرر در ماده 1131 قانون مدنی مبنی بر اشتراط علم به حق فسخ و فوریت آن برای ساقط شدن خیار فسخ نکاح، در موارد مشابه قابل تمسک و استفاده است و این حکم به عنوان قاعدهای کلی در دیگر عقود از جمله فرض سؤال، قابلیت اعمال و اجرا دارد. با وجود این، از آنجایی که در فرض سؤال اماره قانونی آگاهی افراد از حکم قانون نیز مجرا میباشد، بار اثبات بیاطلاعی از قانون و به عبارتی اثبات خلاف این اماره بر عهده مدعی جهل است و وی باید همانند هر امر عدمی دیگر با تمسک به امور وجودی که با جهل وی نسبت به حکم ملازمه دارد و همچنین با توسل به امور حسی و آثار آن، جهل خود را به اثبات برساند و برای تمسک به احکام مترتب بر قاعده «لا یعلم الا من قبله» محملی وجود ندارد.