استعلام :
1- اگر در قراردادی بین «الف» و «ب» شرط داوری مرضیالطرفین بشود و سپس اختیار تعیین داور به شخص «ب» واگذار شود و پس از بروز اختلاف شخص «ب» به موجب اظهارنامه داور منتخب را به شخص «الف» معرفی کند و فرد «الف» داور مرضیالطرفین را قبول داشته باشد؛ اولاً، آیا میتوان قرارداد را اینگونه تفسیر کرد که اختیار اعطا شده برای تعیین داور مرضیالطرفین عقد وکالت است؟ آیا تعیین داور بدینترتیب صحیح است؟ در صورت صحت، آیا شخص «الف» میتواند حق تعیین داور را ساقط کند؟
ثانیاً، چنانچه اختیار اعطاشده برای تعیین داور مرضیالطرفین اسقاط حق از سوی شخص «الف» تلقی شود، با لحاظ ماده 959 قانون مدنی، آیا تعیین داور از سوی شخص «ب» صحیح است؟
2- در فرض سؤال نخست، چنانچه وکیلی که شخص «ب» به عنوان داور انتخاب کرده است به همین عنوان اعلام نظر کند، آیا در مرحله اعتراض به رأی داور، انشاءکننده رأی داوری میتواند به عنوان وکیل شخص «ب» در دادگاه اعلام وکالت نموده و از وی دفاع کند؟ آیا از منظر قانونی یا انتظامی برای وی ممنوعیتی متصور است؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
1- در فرض سؤال که پس از شرط رجوع به داور مرضیالطرفین، یکی از طرفین نصب داور مرضیالطرفین را به دیگری واگذار کرده است، با عنایت به مفهوم مخالف تبصره ماده 455 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 و لزوم حفظ استقلال داور، مقام ناصب باید شخص ثالث باشد و یکی از طرفین نمیتواند به عنوان مقام ناصب، داور را انتخاب نماید. شایسته ذکر است تعیین داور اختصاصی از سوی هر یک از طرفین از این بحث خروج موضوعی دارد.
2- به موجب ماده 40 قانون وکالت مصوب 1315 «وکلا نمیتوانند نسبت به موضوعی که قبلاً به واسطه سمت قضایی یا حکمیت در آن اظهار عقیده کتبی نمودهاند قبول وکالت نمایند» و مطابق بند 8 ماده 125 آییننامه اجرایی لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب 2/4/1400 با اصلاحات و الحاقات بعدی، قبول وکالت به نحو مستقیم یا با توکیل به غیر نسبت به پروندههایی که قبلاً در آنها قضاوت یا داوری کرده است، تخلف انتظامی محسوب و مرتکب به مجازات انتظامی درجه پنج محکوم میشود.