استعلام :
در سال1380 آقای الف منزل خود را به بیع و تملک آقای ب با نرخ کارشناسی به مبلغ سی و سه میلیون تومان قرار میدهد و در مقابل ثمن معامله مقرر میشود آقای ب یک قطعه زمین با قید آدرس پستی در قولنامه با شرط دریافت پروانه ساخت به انضمام یازده میلیون تومان وجه نقد و دو میلیون تومان به هنگام تنظیم سند که پس از چند ماه آقای ب فوت میکند آقای الف به طرفیت ورثه ب به خواسته تسلیم ثمن عین معین یک قطعه زمین با اوصاف مندرج در مبایعه نامه اقامه دعوی میکند که دو تن از ورثه در جلسه دادگاه حضور یافته و با توجه به عدم دفاع موثر حکم بر محکومیت خواندگان حاضر حضوری و سایر خواندگان غیابی صادر میگردد که مورد تجدیدنظر خواندگان حاضر قرار میگیرد و در دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه نخستین تایید میگردد و در نهایت تمام ورثه دادخواست اعاده دادرسی از حکم صادره میکنند که دادگاه بدوی با وجود حکم تجدیدنظر قرار عدم صلاحیت صادر می نماید که در دادگاه تجدیدنظر به لحاظ اینکه صلاحیت را به دادگاه بدوی بکشانند دعوی اعاده دادرسی خود را آن دو تن استرداد می نمایند و دادگاه تجدیدنظر پرونده را به دادگاه بدوی اعاده و پس از رسیدگی و ملاحظه سند مکتوم دعوی اعاده دادرسی را وارد تشخیص داده و حکم به بطلان دعوی الف صادر میگردد که آقای الف درخواست فرجام خواهی به طرفیت تمام ورثه میکند که دیوانعالی کشور ضمن تایید و ابرام حکم دادگاه بدوی اعلام می دارد راجع به دو تن ورثه حکم قطعی صادر شده و در دادگاه تجدیدنظر اعاده دادرسی را مسترد نموده اند لذا ضرری متوجه الف نمیباشد که فرجام خواهی متوجه آنها باشد و حکم قطعی را ابقاء میداند .
س: آیا میتوان با توجه به احکام صادره مطابق ماده 39 اجرای احکام حکم نسبت به دو تن از ورثه ب که حکم به تسلیم ثمن است اجراء کرد؟ در صورت منفی بودن پاسخ و غیر قابل تجزیه بودن محکومٌبه آیا الف می تواند به استناد بند 4 ماده 426 قانون آئین دادرسی مدنی اعاده دادرسی نماید.
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
صرف نظر از آنکه مخاطب یاد شده در استعلام «دبیرخانه بررسی اسناد وامور مترجمین قوه قضائیه» است و از وجود چنین دبیرخانهای اطلاعی در دست نمیباشد، اصولا تشخیص قابل تجزیه بودن یا نبودن دعوا امری مصداقی میباشد و تشخیص مصداق حسب مورد بر عهده مرجع قضائی رسیدگی کننده است.