1- قبول وصیت از سوی موصیله در زمان حیات موصی و منوط به عدم رجوع موصی از وصیت، از اسباب انتقال موصیبه پس از فوت موصی است و فوت موصیله ولو در زمان حیات موصی تأثیری در موضوع ندارد و وراث موصیله میتوانند نسبت به تملک و قبض موصیبه اقدام نمایند؛ مگر آنکه موصی از وصیت خود رجوع کرده باشد (مواد 829 و 830 قانون مدنی).
2- در فرض فوت موصیله پیش از قبول و در زمان حیات موصی، با توجه به سکوت قانون مدنی نسبت به موضوع، مستند به اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 3 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379، باید به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر مراجعه نمود. مطابق منابع و فتاوای معتبر فقهی از جمله نظر امام (ره) در جلد سوم تحریرالوسیله، علامه حلی در جلد دوم تذکره الفقها، شهید ثانی در جلد نخست مسالک الافهام، محقق کرکی در جلد نخست جامع المقاصد، صاحب جواهر در جلد بیست و هشتم جواهر الکلام، سید طباطبایی در جلد دوم ریاض المسائل و شیخ بحرانی در جلد بیست و دوم حدائق الناضره، وراث موصیله در رد یا قبول، جانشین وی میباشند و با قبول، مالک موصیبه میباشند و میتوانند آن را قبض کنند؛ منوط به آنکه موصی از وصیت خود رجوع نکرده باشد.