در ضَمان عقدي
فصل چهاردهم در ضَمان عقدي
مبحث چهارم:
در اثر ضَمان بين ضامنين
ماده 721: هر گاه اشخاص متعدد از يك شخص و براي يك قَرض بنحو تسهيم ضمانت كرده باشند مضمونله بهر يك از آنها فقط بقدر سهم او حق رجوع دارد و اگر يكي از ضامنين تمام قرض را تأديه نمايد بهر يك از ضامنين ديگر كه اِذن تأديه داده باشد ميتواند بقدر سهم او رجوع كند.
ماده 722: ضامنِ ضامن حق رجوع بمَديون اصلي ندارد و بايد بمضمونعنه خود رجوع كند و بهمين طريق هر ضامني بمضمونعنه خود رجوع ميكند تا بَمديون اصلي برسد.
ماده 723: ممكن است كسي در ضمن عقد لازمي بتأديه دين ديگري ملتزم شود در اين صورت تعليق بالتزام مبطل نيست مثل اينكه كسي اِلتزام خود را بتأديه دين مَديون مُعَّلق بعدم تأديه او نمايد.
مبحث سوم:
در اثر ضمان بين ضامن و مضمون عنه
ماده 709: ضامن حق رجوع بمضمون عنه ندارد مگر بعد از اداء دين ولي ميتواند در صورتيكه مضمونعنه ملتزم شده باشد كه در مدت معيني برائت او را تحصيل نمايد و مدت مزبور هم منقضي شده باشد رجوع كند.
ماده 710: اگر ضامن با رضايت مضمونله حواله كند بكسي كه دين را بدهد و آنشخص قبول نمايد مثل آنست كه دين را ادا كرده است و حق رجوع بمضمونعنه دارد و همچنين است حواله مضمونله بعهده ضامن.
ماده 711: اگر ضامن دين را تأديه كند و مضمون عنه آن را ثانياً بپردازد ضامن حق رجوع بمضمونله نخواهد داشت و بايد بمضمونعنه مراجعه كند و مضمونعنه ميتواند از مضمونله آنچه را كه گرفته است مسترد دارد.
ماده 712: هر گاه مضمونله فوت شود و ضامن وارث او باشد حق رجوع بمضمونعنه دارد.
ماده 713: اگر ضامن بمضمونله كمتر از دين داده باشد زياده بر آنچه داده نميتواند از مديون مطالبه كند اگر چه دين را صُلح بكمتر كرده باشد.
ماده 714: اگر ضامن زيادتر از دين بداين بدهد حق رجوع بزياده ندارد مگر در صورتيكه باذن مضمونعنه داده باشد.
ماده 715: هر گاه دين مدت داشته و ضامن قبل از موعد آنرا بدهد مادام كه دين حالّ نشده است نميتواند از مديون مطالبه كند.
ماده 716: در صورتيكه دين حالّ باشد هر وقت ضامن اَدا كند ميتواند رجوع بمضمونعنه نمايد هر چند ضَمان مدت داشته و موعد آن نرسيده باشد مگر آنكه مضمونعنه اِذن بضَمان مؤجّل داده باشد.
ماده 717: هر گاه مضمونعنه دين را ادا كند ضامن بري ميشود هر چند ضامن بمضمونعنه اِذن در اَدا نداده باشد.
ماده 718: هر گاه مضمونله ضامن را از دين اِبراء كند ضامن و مضمونعنه هر دو بري ميشوند.
ماده 719: هر گاه مضمونله ضامن را اِبراء يا ديگري مجاناً دين را بدهد ضامن حق رجوع بمضمونعنه ندارد.
ماده 720: ضامني كه بقصد تَبَرُّع ضمانت كرده باشد حق رجوع بمضمونعنه ندارد.
مبحث دوم:
در اثر ضمان بين ضامن و مضمونله
ماده 698: بعد از اينكه ضمان بطور صحيح واقع شد ذمّه مضمونعنه بري و ذمه ضامن بمضمونله مشغول ميشود.
ماده 699: تعليق در ضمان مثل اينكه ضامن قيد كند كه اگر مديون نداد من ضامنم باطل است ولي التزام بتأديه ممكن است معلق باشد.
ماده 700: تعليق ضمان بشرايط صحت آن مثل اينكه ضامن قيد كند كه اگر مضمونعنه مديون باشد من ضامنم موجب بطلان آن نميشود.
ماده 701: ضمان عقدي است لازم و ضامن يا مضمونله نميتوانند آن را فسخ كنند مگر درصورت اعسار ضامن بطوريكه در ماده 690 مقرراست يا در صورت بودن حق فسخ نسبت بدين مضمونله و يا در صورت تخلف از مقررات عقد.
ماده 702: هر گاه ضَمان مدت داشته باشد مضمونله نميتواند قبل از انقضاء مدت مُطالبه طلب خود را از ضامن كند اگر چه دين حالّ باشد.
ماده 703: در ضَمانِ حال مضمونله حق مُطالبه طلب خود را دارد اگر چه دين مؤجّل باشد.
ماده 704: ضَمانِ مطلق محمول بحالّ است مگر آنكه بقرائن معلوم شود كه مؤجّل بوده است.
ماده 705: ضَمان مؤجّل بفوتِ ضامن حالّ ميشود.
ماده 706: هر گاه دين مدت داشته ولي ضمان حال باشد بعد از ضمان مضمونله حق مطالبه از ضامن دارد.
ماده 707: اگر مضمونله ذمه مضمونعنه را بري كند ضامن بري نميشود مگر اينكه مقصود ابراء از اصل دين باشد.
ماده 708: كسيكه ضامن دَرَك مَبيع است در صورت فسخ بيع بسبب اِقاله يا خيار، از ضَمان بري ميشود.
مبحث اول: در كليات
ماده 684: عقد ضمان عبارت است از اينكه شخصي مالي را كه بر ذمّه ديگري است بعهده بگيرد. متعهد را ضامن، طرف ديگر را مضمونله و شخص ثالث را مضمونعنه يا مديون اصلي ميگويند.
ماده 685: در ضمان رضاي مديون اصلي شرط نيست.
ماده 686: ضامن بايد براي معامله اهليّت داشته باشد.
ماده 687: ضامن شدن از محجور و ميّت صحيح است.
ماده 688: ممكن است از ضامن ضمانت كرد.
ماده 689: هر گاه چند نفر ضامن شخصي شوند ضمانت هر كدام كه مضمونله قبول كند صحيح است.
ماده 690: در ضمان شرط نيست كه ضامن مالدار باشد ليكن اگر مضمونله در وقت ضمان بعدم تمكّن ضامن جاهل بوده باشد ميتواند عقد ضمان را فسخ كند ولي اگر ضامن بعد از عقد غيرملي شود مضمونله خياري نخواهد داشت.
ماده 691: ضمان ديني كه هنوز سبب آن ايجاد نشده است، باطل است.
ماده 692: در دين حال ممكن است ضامن براي تأديه آن اجلي معين كند و همچنين ميتواند در دين مؤجل تعهّد پرداخت فوري آنرا بنمايد.
ماده 693:
مضمونله ميتواند در عقد ضمان از ضامن مطالبه رهن كند اگر چه دين اصلي رهني نباشد.
ماده 694: علم ضامن بمقدار و اوصاف و شرايط ديني كه ضمانت آن را مينمايد شرط نيست بنابراين اگر كسي ضامن دين شخص بشود بدون اينكه بداند آن دين چه مقدار است ضمان صحيح است ليكن ضمانت يكي از چند دين بنحو ترديد باطل است.
ماده 695: معرف تفصيلي ضامن بشخص مضمونله يا مضمون عنه لازم نيست.
ماده 696: هر ديني را ممكن است ضمانت نمود اگر چه شرط فسخي در آن موجود باشد.
ماده 697:
ضمان عهده از مشتري يا بايع نسبت بدرك مبيع يا ثمن در صورت مستحقللغير در
آمدن آن جايز است.