باب چهارم ‌قانون آيين دادرسي دادگاه های عمومی و انقلاب (‌در امور مدنی)

تجديدنظر

باب چهارم تجديدنظر

فصل پنجم: جهات تجديدنظر

ماده 348: جهات درخواست تجديدنظر به قرار زير است:

بند الف: ادعاي عدم اعتبار مستندات دادگاه .

بند ب: ادعاي فقدان شرايط قانوني شهادت شهود.

بند ج: ادعاي عدم توجه قاضي به دلايل ابرازي.

بند د: ادعاي عدم صلاحيت قاضي يا دادگاه صادركننده رأي

بند ه: ادعاي مخالف بودن رأي با موازين شرعي و يا مقررات قانوني.

تبصره: اگر درخواست تجديدنظر به استناد يكي از جهات مذكور در اين ماده به‌ عمل آمده باشد در صورت وجود جهات ديگر، مرجع تجديدنظر به‌ آن جهت هم رسيدگي مي‌ نمايد.

ماده 349: مرجع تجديدنظر فقط به آنچه كه مورد تجديدنظرخواهي است و در مرحله نخستين مورد حكم قرار گرفته رسيدگي مي‌ نمايد.

ماده 350: عدم رعايت شرايط قانوني دادخواست و يا عدم رفع نقص آن در موعد مقرر قانوني در مرحله بدوي، موجب نقض رأي در مرحله‌ تجديدنظر نخواهد بود. در اين موارد دادگاه تجديدنظر به دادخواست دهنده بدوي اخطار مي‌ كند كه ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ نسبت به رفع نقص اقدام‌ نمايد. در صورت عدم اقدام و همچنين در صورتي كه سمت دادخواست‌ دهنده محرز نباشد دادگاه رأي صادره را نقض و قرار رد دعواي بدوي را صادر‌ مي‌ نمايد.

ماده 351: چنانچه دادگاه تجديدنظر در رأي بدوي غير از اشتباهاتي از قبيل اعداد، ارقام، سهو قلم، مشخصات طرفين و يا از قلم ‌افتادگي در آن ‌قسمت از خواسته كه به‌ اثبات رسيده اشكال ديگري ملاحظه نكند ضمن اصلاح رأي، آن را تأييد خواهد كرد.

ماده 352: هرگاه دادگاه تجديدنظر، دادگاه بدوي را فاقد صلاحيت محلي يا ذاتي تشخيص دهد رأي را نقض و پرونده را به مرجع صالح ارسال‌ مي‌ دارد.

ماده 353: دادگاه تجديدنظر در صورتي‌ كه قرار مورد شكايت را مطابق با موازين قانوني تشخيص دهد، آن را تأييد مي‌ كند. در غير اين‌ صورت پس از‌ نقض، پرونده را براي رسيدگي ماهوي به دادگاه صادركننده قرار عودت مي‌ دهد.

ماده 354: قرار تحقيق و معاينه محل در دادگاه تجديدنظر توسط رئيس دادگاه يا به دستور او توسط يكي از مستشاران شعبه اجرا مي‌ شود و‌ چنانچه محل اجراي قرار در شهر ديگر همان استان باشد دادگاه تجديدنظر مي‌ تواند اجراي قرار را از دادگاه محل درخواست نمايد و در صورتي كه محل‌ اجراي قرار در حوزه قضايي استان ديگر باشد با اعطاي نيابت قضايي به دادگاه محل، درخواست اجراي قرار را خواهد نمود.

تبصره: در مواردي كه مبناي رأي دادگاه فقط گواهي گواه يا معاينه محل باشد توسط قاضي صادركننده رأي انجام خواهد شد مگر اين كه گزارش‌ مورد وثوق دادگاه باشد.

ماده 355: در صورتي كه دادگاه تجديدنظر قرار دادگاه بدوي را در مورد رد يا عدم استماع دعوا به‌ جهت ياد شده در قرار، موجه نداند ولي به جهات‌ قانوني ديگر دعوا را مردود يا غيرقابل استماع تشخيص دهد، در نهايت قرار صادره را تأييد خواهد كرد.

ماده 356: مقرراتي كه در دادرسي بدوي رعايت مي‌ شود در مرحله تجديدنظر نيز جاري است مگر اين كه به‌ موجب قانون ترتيب ديگري مقرر شده‌ باشد.

ماده 357: غير از طرفين دعوا يا قائم‌ مقام قانوني آنان، كس ديگري نمي‌ تواند در مرحله تجديدنظر وارد شود، مگر در مواردي‌ كه قانون مقرر‌ مي‌ دارد.

ماده 358: چنانچه دادگاه تجديدنظر ادعاي تجديدنظر خواه را موجه تشخيص دهد، رأي دادگاه بدوي را نقض و رأي مقتضي صادر مي‌ نمايد.‌ در غير اين‌ صورت با رد درخواست و تأييد رأي، پرونده را به‌ دادگاه بدوي اعاده خواهد كرد.

ماده 359: رأي دادگاه تجديدنظر نمي‌ تواند مورد استفاده غيرطرفين تجديدنظر خواهي قرار گيرد، مگر در مواردي كه رأي صادره قابل تجزيه و‌ تفكيك نباشد كه در اين‌ صورت نسبت به اشخاص ديگر هم كه مشمول رأي بدوي بوده و تجديدنظر خواهي نكرده‌ اند، تسري خواهد داشت.

ماده 360: هرگاه در تنظيم و نوشتن رأي دادگاه تجديدنظر، سهو يا اشتباهي رخ دهد همان دادگاه با رعايت ماده (309) آن را اصلاح خواهد كرد.

ماده 361: تنظيم دادنامه و ابلاغ آن به ترتيب مقرر در مرحله بدوي مي‌ باشد.

ماده 362: ادعاي جديد در مرحله تجديدنظر مسموع نخواهد بود ولي موارد زير ادعاي جديد محسوب نمي‌ شود:

بند 1: مطالبه قيمت محكوم‌ به كه عين آن، موضوع رأي بدوي بوده و يا مطالبه عين مالي كه قيمت آن در مرحله بدوي مورد حكم قرار گرفته است.

بند 2: ادعاي اجاره بهاء و مطالبه بقيه اقساط آن و اجرت‌ المثل و ديوني كه موعد پرداخت آن در جريان رسيدگي بدوي، رسيده و ساير متفرعات از‌ قبيل ضرر و زيان كه در زمان جريان دعوا يا بعد از صدور رأي بدوي به خواسته اصلي تعلق گرفته و مورد حكم واقع نشده يا موعد پرداخت آن بعد از‌ صدور رأي رسيده باشد.

بند 3: تغيير عنوان خواسته از اجرت‌ المسمي به اجرت‌ المثل يا بالعكس.

ماده 363: چنانچه هر يك از طرفين دعوا دادخواست تجديدنظر خود را مسترد نمايند، مرجع تجديدنظر، قرار ابطال دادخواست تجديدنظر را‌ صادر مي‌ نمايد.

ماده 364: در مواردي كه رأي دادگاه تجديدنظر مبني بر محكوميت خوانده باشد و خوانده يا وكيل او در هيچيك از مراحل دادرسي حاضر نبوده و‌ لايحه دفاعيه و يا اعتراضيه‌ اي هم نداده باشند رأي دادگاه تجديدنظر ظرف مدت بيست روز پس از ابلاغ واقعي به محكوم‌ عليه يا وكيل او قابل اعتراض‌ و رسيدگي در همان دادگاه تجديدنظر مي‌ باشد، رأي صادره قطعي است.

ماده 365: آراي صادره در مرحله تجديدنظر جز در موارد مقرر در ماده (326) قطعي مي‌ باشد.

فصل سوم: مهلت تجديدنظر

ماده 336: مهلت درخواست تجديدنظر اصحاب دعوا، براي اشخاص مقيم ايران بيست روز و براي اشخاص مقيم خارج از كشور دو ماه از تاريخ‌ ابلاغ يا انقضاي مدت واخواهي است.

ماده 337: هرگاه يكي از كساني‌ كه حق تجديدنظرخواهي دارند قبل از انقضاء مهلت تجديدنظر ورشكسته يا محجور يا فوت شود، مهلت جديد از ‌تاريخ ابلاغ حكم يا قرار در مورد ورشكسته به‌ مدير تصفيه و درمورد محجور به قيّم و در صورت فوت به وارث يا قائم ‌مقام يا نماينده قانوني وارث شروع‌ مي ‌شود.

ماده 338: – اگر سمت يكي از اشخاص كه به ‌عنوان نمايندگي از قبيل ولايت يا قيمومت و يا وصايت در دعوا دخالت داشته ‌اند قبل از انقضاي مدت ‌تجديدنظرخواهي زايل گردد، مهلت مقرر از تاريخ ابلاغ حكم يا قرار به كسي‌ كه به‌ اين سمت تعيين مي ‌شود، شروع خواهد شد و اگر زوال اين سمت به ‌واسطه رفع حجر باشد، مهلت تجديدنظرخواهي از تاريخ ابلاغ حكم يا قرار به ‌كسي كه از وي رفع حجر شده است، شروع مي ‌گردد.

فصل دوم: آراي قابل تجديدنظر

ماده 330: آراي دادگاههاي عمومي و انقلاب در امور حقوقي قطعي است، مگر در مواردي كه طبق قانون قابل درخواست تجديدنظر باشد.

ماده 331: احكام زير قابل درخواست تجديدنظر مي‌ باشد :

بند الف: در دعاوي مالي كه خواسته يا ارزش آن از سه ميليون (000 /000 /3) ريال متجاوز باشد.

بند ب: كليه احكام صادره در دعاوي غيرمالي.

بند ج: حكم راجع به متفرعات دعوا در صورتي كه حكم راجع به اصل دعوا قابل تجديدنظر باشد.

تبصره: احكام مستند به اقرار در دادگاه يا مستند به رأي يك يا چند نفر كارشناس كه طرفين كتباً رأي آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل‌ درخواست تجديدنظر نيست مگر در خصوص صلاحيت دادگاه يا قاضي صادركننده رأي.

ماده 332: قرارهاي زير قابل تجديدنظر است، در صورتي كه حكم راجع به اصل دعوا قابل درخواست تجديدنظر باشد:

بند الف: قرار ابطال دادخواست يا رد دادخواست كه از دادگاه صادر شود.

بند ب: قرار رد دعوا يا عدم استماع دعوا.

بند ج: قرار سقوط دعوا.

بند د: قرار عدم اهليت يكي از طرفين دعوا.

ماده 333: در صورتي كه طرفين دعوا با توافق كتبي حق تجديدنظرخواهي خود را ساقط كرده باشند تجديدنظرخواهي آنان مسموع نخواهد بود‌ مگر در خصوص صلاحيت دادگاه يا قاضي صادركننده رأي.

ماده 334: مرجع تجديدنظر آراي دادگاههاي عمومي و انقلاب هر حوزه‌ اي، دادگاه تجديدنظر مركز همان استان مي‌ باشد.

ماده 335: اشخاص زير حق درخواست تجديدنظر دارند:

بند الف: طرفين دعوا يا وكلا و يا نمايندگان قانوني آنها.

بند ب: مقامات مندرج در تبصره (1) ماده (326) در حدود وظايف قانوني خود.

فصل اول: احكام و قرارهاي قابل نقض و تجديدنظر

ماده 326: آراي دادگاههاي عمومي و انقلاب در موارد زير نقض مي‌ گردد:

بند الف: قاضي صادركننده رأي متوجه اشتباه خود شود.

بند ب: قاضي ديگري پي به اشتباه رأي صادره ببرد به‌ نحوي كه اگر به قاضي صادركننده رأي تذكر دهد، متنبه شود.

بند ج: دادگاه صادركننده رأي يا قاضي، صلاحيت رسيدگي را نداشته‌ اند و يا بعداً كشف شود كه قاضي فاقد صلاحيت براي رسيدگي بوده است.

تبصره 1: منظور از قاضي ديگر مذكور در بند (ب) عبارت است از رئيس ديوان عالي كشور، دادستان كل كشور، رئيس حوزه قضايي و يا هر‌ قاضي ديگري كه طبق مقررات قانوني پرونده تحت نظر او قرار مي‌ گيرد.

تبصره 2: در صورتي‌ كه دادگاه انتظامي قضات تخلف قاضي را مؤثر در حكم صادره تشخيص دهد مراتب را به دادستان كل كشور اعلام مي‌ كند تا‌ به اعمال مقررات اين ماده اقدام نمايد.

ماده 327: چنانچه قاضي صادركننده رأي متوجه اشتباه خود شود مستدلاً پرونده را به دادگاه تجديدنظر ارسال مي‌ دارد. دادگاه ياد شده با توجه به‌ دليل ابرازي، رأي صادره را نقض و رسيدگي ماهوي خواهد كرد.

ماده 328: در صورتي‌ كه هر يك از مقامات مندرج در تبصره (1) ماده (326) پي به اشتباه رأي صادره ببرند با ذكر استدلال پرونده را به دادگاه‌ تجديدنظر ارسال مي‌ دارند. دادگاه ياد شده در صورت پذيرش استدلال تذكر دهنده، رأي را نقض و رسيدگي ماهوي مي‌ نمايد و الا رأي را تأييد و براي اجراء‌ به دادگاه بدوي اعاده مي‌ نمايد.

ماده 329: در صورتي كه عدم صلاحيت قاضي صادركننده رأي ادعا شود، مرجع تجديدنظر ابتدا به اصل ادعا رسيدگي و در صورت احراز، رأي‌ را نقض و دوباره رسيدگي خواهد كرد.

فصل چهارم: دادخواست و مقدمات رسيدگي

ماده 339: متقاضي تجديدنظر بايد دادخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه‌ صادركننده رأي يا دفتر شعبه اول دادگاه تجديدنظر يا‌ به‌ دفتر بازداشتگاهي كه در آنجا توقيف است، تسليم نمايد.
هر يك از مراجع ياد شده در بالا بايد بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسيدي مشتمل بر نام متقاضي و طرف دعوا، تاريخ تسليم، شماره‌ ثبت و دادنامه به تقديم‌ كننده تسليم و در روي كليه برگهاي دادخواست تجديدنظر همان تاريخ را قيد كند. اين تاريخ، تاريخ تجديدنظر خواهي محسوب‌ مي‌ گردد.

تبصره 1: در صورتي كه دادخواست به‌ دفتر مرجع تجديدنظر يا بازداشتگاه داده شود به شرح بالا اقدام و دادخواست را به‌ دادگاه صادركننده رأي‌ ارسال مي‌ دارد.
چنانچه دادخواست تجديدنظر در مهلت قانوني تقديم شده باشد، مدير دفتر دادگاه بدوي پس از تكميل آن، پرونده را ظرف دو روز به‌ مرجع تجديدنظر‌ ارسال مي‌ دارد.

تبصره 2: در صورتي كه دادخواست خارج از مهلت داده شود و يا در مهلت قانوني رفع نقص نگردد، به موجب قرار دادگاه صادركننده رأي بدوي‌ رد مي‌ شود.
اين قرار ظرف بيست روز از تاريخ ابلاغ در مرجع تجديدنظر قابل اعتراض است، رأي دادگاه تجديدنظر قطعي است.

تبصره 3: دادگاه بايد ذيل رأي خود، قابل تجديدنظر بودن يا نبودن رأي و مرجع تجديدنظر آن را معين نمايد. اين امر مانع از آن نخواهد بود كه اگر‌ رأي دادگاه قابل تجديدنظر بوده و دادگاه آن را قطعي اعلام كند، هر يك از طرفين درخواست تجديدنظر نمايد.

ماده 340: در صورتي كه در مهلت مقرر دادخواست تجديدنظر به مراجع مذكور در ماده قبل تقديم نشده باشد، متقاضي تجديدنظر با دليل و بيان‌ عذر خود تقاضاي تجديدنظر را به دادگاه صادركننده رأي تقديم مي‌ نمايد. دادگاه مكلف است ابتدا به عذر عنوان‌ شده كه به‌ موجب عدم تقديم دادخواست‌ در مهلت مقرر بوده رسيدگي و در صورت وجود عذر موجه نسبت به پذيرش دادخواست تجديدنظر اتخاذ تصميم مي‌ نمايد.

تبصره: جهات عذر موجه همان موارد مذكور در ذيل ماده (306) مي‌ باشد.

ماده 341: در دادخواست بايد نكات زير قيد شود:

بند 1: نام و نام خانوادگي و اقامتگاه و ساير مشخصات تجديدنظر خواه و وكيل او در صورتي كه دادخواست را وكيل داده باشد.

بند 2: نام و نام خانوادگي، اقامتگاه و ساير مشخصات تجديدنظر خوانده.

بند 3: حكم يا قراري كه از آن درخواست تجديدنظر شده است.

بند 4: دادگاه صادركننده رأي.

بند 5: تاريخ ابلاغ رأي.

بند 6: دلايل تجديدنظرخواهي.

ماده 342: هرگاه دادخواست دهنده عنوان قيمومت يا ولايت يا وصايت يا وكالت يا مديريت شركت و امثال آنرا داشته باشد، بايد رونوشت يا‌ تصوير سندي را كه مُثبِت سمت او مي‌ باشد، پيوست دادخواست نمايد.

ماده 343: دادخواست و برگهاي پيوست آن بايد در دو نسخه و در صورت متعدد بودن طرف به‌ تعداد آنها بعلاوه يك نسخه باشد.

ماده 344: اگر مشخصات تجديدنظر خواه در دادخواست معين نشده و معلوم نباشد كه دادخواست دهنده چه كسي مي‌ باشد يا اقامتگاه او معلوم‌ نباشد و قبل از انقضاي مهلت، دادخواست تكميل يا تجديد نشود، پس از انقضاي مهلت، دادخواست ياد شده به‌ موجب قرار دادگاهي كه دادخواست را‌ دريافت نموده رد مي‌ گردد. اين قرار نسبت به اصحاب دعوا ظرف ده روز از تاريخ الصاق به ديوار دادگاه قابل اعتراض در دادگاه تجديدنظر، خواهد بود.

تبصره: مهلت مقرر در اين ماده و ماده (336) شامل موارد نقض مذكور در ماده (326) نخواهد بود.

ماده 345: هر دادخواستي كه نكات ياد شده در بندهاي (2، 3، 4، 5 و 6) ماده (341) و مواد (342) و (343) در آن رعايت نشده باشد به جريان‌ نمي‌ افتد و مدير دفتر دادگاه بدوي ظرف دو روز از تاريخ وصول دادخواست، نقايص را به‌ طور تفصيل به‌ دادخواست‌ دهنده به‌ طور كتبي اطلاع داده و از‌ روز ابلاغ ده روز به‌ او مهلت مي‌ دهد كه نقايص را رفع كند و اگر محتاج به تجديد دادخواست است آن را تجديد نمايد، در غير اين‌ صورت برابر تبصره (2)‌ ماده (339) اقدام خواهد شد.

ماده 346: مدير دفتر دادگاه بدوي ظرف دو روز از تاريخ وصول دادخواست و ضمائم آن و يا پس از رفع نقص، يك نسخه از دادخواست و‌ پيوست‌ هاي آن را براي طرف دعوا مي‌ فرستد كه ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ پاسخ دهد، پس از انقضاي مهلت ياد شده اعم از اين كه پاسخي رسيده يا‌ نرسيده باشد، پرونده را به‌ مرجع تجديدنظر مي‌ فرستد.

ماده 347: – تجديدنظرخواهي از آراي قابل تجديدنظر كه در قانون احصاء گرديده مانع اجراي حكم خواهد بود، هر چند دادگاه صادركننده رأي آن را ‌قطعي اعلام نموده باشد مگر در مواردي كه طبق قانون استثناء شده باشد.