فرجام خواهي و آراي قابل فرجام
مبحث اول فرجام خواهي و آراي قابل فرجام
ماده 369: احكام زير اگرچه از مصاديق بندهاي (الف) در دو ماده قبل باشد حسب مورد قابل رسيدگي فرجامي نخواهد بود:
بند 1: احكام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه.
بند 2: احكام مستند به نظريه يك يا چند نفر كارشناس كه طرفين به طور كتبي رأي آنها را قاطع دعوا قرار داده باشند.
بند 3: احكام مستند به سوگند كه قاطع دعوا باشد.
بند 4: احكامي كه طرفين حق فرجام خواهي خود را نسبت به آن ساقط كرده باشند.
بند 5: احكامي كه ضمن يا بعد از رسيدگي به دعاوي اصلي راجع به متفرعات آن صادر مي شود، در صورتي كه حكم راجع به اصل دعوا قابل رسيدگي فرجامي نباشد.
بند 6: احكامي كه به موجب قوانين خاص غيرقابل فرجام خواهي است.
ماده 368: آراي دادگاههاي تجديدنظر استان قابل فرجام خواهي نيست مگر در موارد زير:
بند الف:
احكام:
احكام راجع به اصل نكاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف.
بند ب: قرارهاي زير مشروط به اين كه اصل حكم راجع به آنها قابل رسيدگي فرجامي باشد.
جزء 1: قرار ابطال يا رد دادخواست كه از دادگاه تجديدنظر صادر شده باشد.
جزء 2: قرار سقوط دعوا يا عدم اهليت يكي از طرفين دعوا.
ماده 367: آراي دادگاههاي بدوي كه به علت عدم درخواست تجديدنظر قطعيت يافته قابل فرجام خواهي نيست مگر در موارد زير:
بند الف: احكام:
جزء 1: احكامي كه خواسته آن بيش از مبلغ بيست ميليون (000 /000 /20) ريال باشد.
جزء 2: احكام راجع به اصل نكاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و توليت.
بند ب: قرارهاي زير مشروط به اين كه اصل حكم راجع به آنها قابل رسيدگي فرجامي باشد.
جزء 1: قرار ابطال يا رد دادخواست كه از دادگاه صادر شده باشد.
جزء 2: قرار سقوط دعوا يا عدم اهليت يكي از طرفين دعوا.
ماده 366: رسيدگي فرجامي عبارت است از تشخيص انطباق يا عدم انطباق رأي مورد درخواست فرجامي با موازين شرعي و مقررات قانوني.