تاریخ نظریه : 1403/05/13 | شماره نظریه : 7/1403/14
استعلام :
حکم بر محکومیت شرکت سهامی آب منطقه‌ای به پرداخت وجه صادر ‌شده و پس از صدور اجراییه، محکوم‌له توقیف و برداشت وجوه متعلق حق محکوم‌علیه را درخواست کرده است؛ اما شرکت محکوم‌علیه با استناد به قانون نحوه پ...

جزئیات نظریه
شماره نظریه : 7/1403/14
شماره پرونده : 1403-26-14ح
تاریخ نظریه : 1403/05/13

استعلام :
حکم بر محکومیت شرکت سهامی آب منطقه‌ای به پرداخت وجه صادر ‌شده و پس از صدور اجراییه، محکوم‌له توقیف و برداشت وجوه متعلق حق محکوم‌علیه را درخواست کرده است؛ اما شرکت محکوم‌علیه با استناد به قانون نحوه پرداخت محکوم‌به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 و بند «ج» ماده 24 قانون الحاق موادی به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (2) مصوب 1393 و ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 1386 با اصلاحات بعدی و نظریه شورای تأمین استان خود را مشمول معافیت هیجده ماهه عدم پرداخت میداند؛ در مقابل محکوم‌له با ارائه نظریات مشورتی شماره 13/99/7 مورخ 6/2/1399 و 1651/1400/7 مورخ 18/12/1400 و 1615/99/7 مورخ 27/10/1399 مدعای محکوم‌علیه را خلاف قانون میداند. بنا به مراتب پیش‌گفته، خواهشمند است به پرسش‌های زیر پاسخ دهید: 1- آیا شرکت سهامی آب منطقه‌ای که واجد وصف دولتی است، مشمول معافیت موضوع قانون صدر‌الذکر می‌باشد؟ 2- آیا نظریه شورای تأمین در خصوص استمهال یا عدم پرداخت محکوم‌به دادنامه حقوقی، دارای وصف قانونی است؟
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه :
1- اولاً، با توجه به تبصره ماده 3 قانون تشکیل شرکت‌های آب و فاضلاب مصوب 1369، ملاک دولتی بودن شرکت‌های موضوع این قانون، تصویب هیأت وزیران است و تا زمانی که دولتی بودن این‌گونه شرکت‌ها به تصویب هیأت وزیران نرسیده است، غیر دولتی محسوب می‌شوند. ثانیاً، هرچند بند «و» تبصره 10 قانون بودجه کل کشور در سال 1402 به نحو اطلاق دستگاه‌های اجرایی موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 1386 با اصلاحات بعدی را مکلف کرده است پیش از اتمام مهلت مقرر در ماده واحده قانون نحوه پرداخت محکوم‌به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 با پیش‌بینی اعتبار در بودجه سنواتی خود و با رعایت مهلت قانونی موضوع ماده واحده مذکور، محکوم‌به موضوع احکام قطعی دادگاه‌ها و یا اوراق لازم‌الاجرای ثبتی و دفاتر اسناد رسمی و سایر مراجع قضایی را پرداخت بنمایند؛ اما اطلاق عبارت «دستگاه‌های اجرایی» در این بند، منصرف از شرکت‌های دولتی است و این شرکت‌ها (در فرض سؤال شرکت آب و فاضلاب) مشمول ماده واحده قانون نحوه پرداخت محکوم‌به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 نمی‌باشند؛ زیرا: نخست. حکم موضوع ماده واحده قانون اخیر‌الذکر، حکمی خاص است که صرفاً باید در حدود نص اجرا شود و در صدر این ماده واحده به صراحت بر شمول آن بر وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی تصریح شده و از شرکت‌های دولتی ذکری به میان نیامده است. دوم. فلسفه وضع قانون یادشده و اعطای مهلت به وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی آن است که درآمد و مخارج آنها در بودجه کل کشور منظور می‌شود و بالطبع برای پیش‌بینی، تصویب و تخصیص مبالغی که باید به عنوان محکوم‌به پرداخت کنند، نیاز به مهلت است؛ اما در خصوص شرکت‌های دولتی چنین فلسفه‌ای وجود ندارد و صرف تخصیص مبالغی به این شرکت‌ها به عنوان کمک و یا غیر آن، منصرف از تخصیص بودجه سنواتی است؛ هم‌چنان که در صدر ماده واحده یادشده به این موضوع تصریح شده است که این قانون شامل وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی است که درآمد و مخارج آنها در بودجه کل کشور منظور میگردد و از شرکت‌های دولتی ذکری به میان نیامده است. سوم. قانونگذار در مواد 2 و 4 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 1386 با اصلاحات بعدی بین عناوین «مؤسسه دولتی» و «شرکت دولتی» قائل به تفکیک شده و به سبب تفاوت این دو نهاد و مقررات حاکم بر هر یک، نمی‌توان عبارت «مؤسسه دولتی» مذکور در ماده واحده یادشده را به شرکت‌های دولتی نیز توسعه و تسری داد. چهارم. حکم مقرر در ماده 40 قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت (2) مصوب 1393 که شرکت‌های دولتی (موضوع ماده 4 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب 1366 با اصلاحات و الحاقات بعدی) را در مصرف اعتبارات تأمین شده از محل منابع بودجه عمومی در حکم مؤسسات و نهادهای عمومی غیر قرار داده است، ارتباطی با حکم مقرر در قانون نحوه پرداخت محکوم‌به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 ندارد و نمی‌توان به استناد ماده 40 یاد‌شده، حکم مقرر در ماده واحده قانون نحوه پرداخت محکوم‌به دولت و عدم تأمین و توقیف اموال دولتی مصوب 1365 را به شرکت‌های دولتی تسری داد. 2- با توجه به حکم مقرر در ماده 8 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 و ماده 24 قانون اجرای احکام مدنی مصوب 1356، به صرف نظریه شورای تأمین شهرستان نمی‌توان اجرای رأی قطعی لازم‌الاجرا را به تأخیر انداخت و یا به محکوم‌علیه بدون رضایت محکوم‌له اعطای مهلت کرد.
منبع: مشاهده