یکی از مسائل مهم حقوق خانواده مسئله حضانت است. تا زمانی که کانون خانواده سیر معمول و طبیعی خود را طی میکند و پدر و مادر در کنار فرزندان زندگی میکنند، مراقبت جسمی و روحی از آنان تکلیفی مشترک بوده و زوجین مکلف به محکم کردن مبانی خانوادهاند. اما در حالتی که این رابطه دچار گسست شود و به علت مفارقت جسمی و یا یکی از عوامل انحلال نکاح مثل طلاق، زن و مرد جدا از یکدیگر زندگی کنند، مشکل نگهداری و حضانت فرزندان مشترک بروز پیدا میکند و لازم است در خصوص آن تعیین تکلیف شود.
تعریف حضانت
واژه حضانت از نظر لغوی از ریشه حضن گرفته شده و به در آغوش گرفتن فرزند توسط مادر و چسباندن او به سینه اطلاق میشود. از نظر حقوقی حضانت عبارت است از اقتداری که قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنها اعطا کرده است. حضانت دو بعد دارد: بعد اول ناظر به پرورش جسمانی نظیر؛ شیر دادن و تغذیه، نگهداری در مکان مناسب، خوابانیدن در جای امن، معالجه در زمان بیماری، تمیز کردن و استحمام میباشد و بعد دوم مربوط به مسائل روحی و عاطفی مثل؛ رفتن به مسافرت و گردش، تعیین زمان و مکان گردش و تأمین امنیت روانی.
تفاوت حضانت و ولایت
در حقوق ایران میان حضانت و ولایت تفاوت وجود دارد. اولین تفاوت مربوط به موضوع حضانت و ولایت است. همانطور که گفته شد حضانت، پرورش و نگهداری جسمی و روحی طفل است در حالیکه ولایت مربوط به امور مالی و حقوقی و ازدواج اشخاص محجور است. تفاوت دوم از جهت اشخاص دارای ولایت یا حضانت است. حضانت اصولاً امری است که برعهده والدین است اما ولایت مختص پدر، جد پدری و یا وصی منصوب از سمت آنهاست و مادر حق ولایت قهری ندارد.
شخص دارای حضانت
قانون مدنی ایران پس از بیان این نکته که نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف والدین است درخصوص شخص دارای اولویت حضانت تعیین تکلیف کرده است. بر اساس ماده 1169 این قانون: «برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی میکنند، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است. –تبصره: بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه میباشد. »
بنابراین حضانت و نگهداری اطفال فارغ از جنسیت آنها اصولاً تا سن هفت سالگی با مادر است و بعد از آن پدر دارای حق اولویت میباشد و حضانت فرزندان به پدر سپرده میشود. نکته مهم و قابل توجه این است که رعایت مصلحت کودک و تأمین امنیت جسمی و روانی وی در هر حال ضروری است و حضانت طفل درصورتی به شخص دارای اولویت سپرده میشود که وی صلاحیت نگهداری فرزند را داشته باشد و اگر پدر یا مادر صالح نباشد با تشخیص و حکم دادگاه حضانت فرزند ممکن است به طرف دیگر سپرده شود و یا از شخص دارای حضانت سلب گردد. ماده 1173 قانون مدنی در این رابطه میگوید: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد. محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی راکه برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند.
موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هریک از والدین است:
1 - اعتیاد زیان آور به الکل، مواد مخدر و قمار.
2 - اشتهار به فساد اخلاق و فحشا.
3 - ابتلا به بیماری های روانی با تشخیص پزشکی قانونی.
4 - سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضداخلاقی مانند فساد و فحشاء، تکدی گری و قاچاق.
5 - تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.»
از دیگر موارد سالب حق حضانت، ازدواج مادر و یا ابتلا به جنون است. اگر مادر در مدتی که حق حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود و یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود. البته ازدواج مادر درصورتی باعث میشود حضانت به پدر سپرده شود که پدر صلاحیت نگهداری فرزند را داشته باشد. اگر پدر مثلاً به علت ارتکاب جرم و یا اعتیاد به مواد مخدر و الکل شایستگی نگهداری فرزند را نداشته باشد با درخواست مادر و تأیید و حکم دادگاه مادر همچنان میتواند با وجود ازدواج با مرد دیگر حضانت را برعهده بگیرد.
پایان حضانت
یکی از مسائل مهم پیرامون بحث حضانت، سن پایان حضانت است. آیا طفل با رسیدن به سن بلوغ از حضانت والدین خارج میشود و یا بایستی به رشد عقلانی هم برسد؟
گرچه به علت عدم صراحت قانونی اختلاف نظرهایی بین حقوقدانان و دادگاهها دیده میشود اما اغلب بر این عقیدهاند که با رسیدن به سن بلوغ یعنی 9 سال تمام قمری برای دختران و 15 سال تمام قمری برای پسران موضوع حضانت منتفی است و فرزند خود باید تصمیم بگیرد با کدام یک از والدین میخواهد زندگی کند. برای مثال دادنامه قطعی شماره 9409970222601641 مورخ 2/10/1394 دادگاه تجدیدنظر استان تهران در تأیید رأی بدوی خواستهی حضانت نسبت به فرزند دختر 11 ساله را رد کرده است.
توافق راجع به حضانت و یا روی گردانی از حق حضانت
آیا هر یک از پدر یا مادری که حضانت فرزند طبق قانون با اوست میتواند از آن صرفنظر نماید و آن را اسقاط کند؟
اداره حقوقی قوه قضاییه در پاسخ به این سوال گفته است: «به موجب ماده 1168 قانون مدنی حضانت قابل اسقاط نیست زیرا حقوقی را که مقنن و شارع برای طفل پیشبینی کرده است، جنبه امری دارد و اراده فردی نمیتواند آن را تغییر دهد. ماده 1172 قانون مدنی مقرر میدارد که هیچ یک از ابوین حق ندارد در مدتی که حضانت طفل به عهده آنها است، از نگهداری او امتناع نماید و ماده 1175 تصریح دارد به اینکه طفل را نمیتوان از ابوین یا از پدر و یا مادری که حضانت با اوست، گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی. بنابراین اسقاط تکلیف جایز نیست».
توافق زن و مرد راجع به حضانت فرزندان تا چه اندازه معتبر است؟ آیا زن میتواند در ازای دریافت حضانت طفل، مهریه خود را ببخشد و چنین توافقی الزام آور است؟
این موضوع یکی از مسائل اختلافی و بسیار چالش برانگیز در رویه قضایی دادگاههای ایران است. برخی معتقدند این قرارداد به دلیل عدم رعایت مصالح اجتماعی و مخالفت با نظم عمومی و به این دلیل که احوال شخصیه قابلیت نقل و انتقال را ندارند، باطل است. با تصویب قانون حمایت از خانواده در سال 1391 اصل امکان توافق در این خصوص به صورت ضمنی پذیرفته شده است اما پذیرش آن برای دادگاه منوط به رعایت مصلحت طفل است. ماده 41 قانون حمایت از خانواده بیان میدارد: «هرگاه دادگاه تشخیص دهد توافقات راجع به ملاقات، حضانت، نگهداری و سایر امور مربوط به طفل برخلاف مصلحت اوست... » این عبارت قانونگذار حاکی از این است که توافق راجع به حضانت را پذیرفته است و آن را پیش فرض ماده فوق قرار داده است اما اگر تشخیص دهد مصلحت کودک چیز دیگری است توافق والدین را نادیده میگیرد و خود باتوجه به مقررات قانونی و شرایط و مصالح کودک تصمیم میگیرد.
نکته دیگر بحث اعتبار این توافقات است. اگر پدر یا مادری که طبق توافق حضانت را به دیگری سپرده از تصمیم خود عدول کند آیا دادگاه مفاد توافق را ملاک قرار میدهد یا براساس سن کودک و حق اولویت والدین تصمیم میگیرد؟
گرچه طبق اصل کلی چنین توافقی باید الزام آور و لازم الوفا باشد و اداره حقوقی قوه قضاییه هم در نظریات مشورتی خود این موضوع را تأیید کرده است برای مثال نظریه مشورتی شماره 7/3441 مورخ 27/05/1386: «توافق والدین در خصوص حضانت فرزندان حتی به صورت دائم وفق ماده 10 قانون مدنی لازم الوفا است. » البته به شرط رعایت مصلحت کودک.
اما در رویه قضایی موارد زیادی دیده شده که دادگاهها برخلاف توافق صورت گرفته باتوجه به سن کودک با درخواست شخص، حضانت را به کسی که دارای اولویت است سپرده اند. برای مثال در دادنامه به شماره 9309970223001041 صادرشده از دادگاه حقوقی تهران که در دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید شده، علیرغم اینکه زوجین ضمن طلاقِ توافقی تراضی نموده اند که حق حضانت و نگهداری طفل آنان به نام دانیال با مادر باشد بعد از اینکه طفل از هفت سالگی عبور میکند پدر درخواست تحویل فرزند مشترک را میدهد و دادگاه برخلاف توافق حضانت طفل را به او میدهد.
درخصوص بخشش مهریه درقبال دریافت حق حضانت نیز همینطور است. برای مثال شعبه 26 دیوان عالی کشور در دادنامه شماره 9309970909900403 که زوجه در ازاء دریافت حق حضانت فرزند خود به صورت دائم، 670 سکه از مهریه خود را بخشیده بود تأکید کرده است که به دلیل آمره بودن امر حضانت و تکلیفی بودن آن واگذاری آن نافذ نیست و با باطل شدن شرط که همان حضانت فرزند بوده، بخشش مهریه نیز منتفی است و کماکان برعهده زوج است.
باز هم تأکید می کنم مقاله بالا به طور کلی شما را با مفهوم حضانت و شرایط آن آشنا می کند و در این مورد مثال هایی را آورده است. اما به این معنا نیست که در مورد مشکلات شما نیز عیناً همین آرا صادر شود، زیرا در شرایط متفاوت نظرهای مختلفی نیز وجود دارد. بنابراین خواهشمند است قبل از هرگونه اقدامی جهت قبول یا رد حضانت با وکیلان مشورت کنید.
شاد و خرم باشید
سیده وحیده عظیمی فر وکیل پایه یک دادگستری
دیدگاه :
برای ثبت نظر ابتدا باید وارد شوید
ورود/ثبت نام